خاطرات درمان خودم، ۱۰، خاطره درمان سرماخوردگی

بانام و یاد خدا و برای خدا.

پندار نیک + گفتار نیک + کردار نیک = زندگی نیک.

خاطره درمان سرما خوردگی؛

قبل از شروع مطلب بایستی یاد آوری نمایم که هر گونه درمان و پیش گیری بایستی با مشورت و صلاحدید پزشک خانواده انجام پذیرد. من شخصاً همیشه با مشورت پزشک خانواده مان که اینک عروس خانواده بوده و حاذق و آگاه بودن ایشان برای همه خانواده ثابت شده هست، می باشم، در ضمن من در موارد خاصّ بنا به پیشنهاد عروسم از دوستان پزشک متخصّص خود نیز یاری می طلبم.

سرما خوردگی یکی از عوارض دائمی جامعه هست بخصوص در فصل پائیز و زمستان، به همین دلیل توجّه به پیشگیری و درمان سرما خوردگی خیلی ضروری به نظر می رسد. من هم در این زمینه اکثراً اقدامات مشروحه زیر را انجام می دهم؛

۱ – سعی می کنم به طور منظّم درون سوراخ های دماغ خودم را با استنشاق آب همیشه تمیز نگاه دارم، همینطوربا غرغره با آب معمولی گلوی خود را نیز شستشو دهم.

۲ – در صورت احساس سرما خوردگی بلا فاصله آب کشیدن به دماغ و غرغره کردن با آب در گلوی خودم را زیاد تر می کنم، یعنی هر دو ساعت یک بار این کار را انجام می دهم.

۳ – در احساس سرماخوردگی بلا فاصله به درون سوراخ های دماغم و بیرون آن و همچنین به گیج گاه ها و پیشانی ام، پماد ویتامین A چشمی می مالم.

۴ – با احساس سرما خوردگی یک عدد پیاز را از کمر به دو قسمت تقسیم کرده و هر قسمت را نیز به قاج های دیگر بریده و بریده ها را در اطراف خودم قرار می دهم بخصوص در اطراف رختخوابم.

۵ – همینطور با احساس سرما خوردگی و یا وجود سرماخوردگی در اطرافیان خود شروع به نوشیدن زیاد مایعات از قبیل آب و آب میوه زیاد می نمایم.

۶ – در صورتیکه سرما خوردگی عارض گردید در عین حال که کارهای مذکور در بالا را مرتّب انجام می دهم شستشوی گلو و دماغم را اوّل با آب معمولی ادامه می دهم، در صورتیکه احساس سوزش و یا درد در گلوی خود کردم، بلا فاصله برای شستشوی گلو و دماغ به آب معمولی کمی نمک اضافه می کنم، و اگر آن هم جواب نداد، کمی هم جوش شیرین به آب نمک اضافه کرده و غرغره می نمایم.اگر باز هم جواب نداد بلا فاصله پزشک خود را در جریان واقعه قرار می دهم.

۷ – در صورت گرفتگی دماغم؛ یک کمی پودر فلفل سیاه را کف دست ریخته و آن را با استنشاق به درون دماغم می فرستم، ویا پماد ویکس را مقابل دماغ خود گرفته و نفس عمیق می کشم، در نتیجه سوزش در دماغ و پشت سر آن عطسه های شدید اتفّاق می افتد که در درمان زکام خیلی مؤثّر می باشد.

۸ – در صورت عارض شدن به سرماخوردگی استخوان بالای دماغ خودم را با دو انگشت به مدّت ده تا دوازده ثانیه فشار می دهم، همینطور پرّه های دماغم را نیز به همان ترتیب فشار می دهم، من از این حالت بیشتر از موارد دیگر نتیجه می گیرم.

۹ – در هر صورت به هر نحوی که شده از مسدود شدن سوراخ های دماغم جلوگیری می نمایم.

۱۰ – در حالت سرماخوردگی سعی می کنم بیشتر استراحت بکنم، و از نگرانی، استرس و عصبانی شدن شدیداً دوری می نمایم.

۱۱ – برای جلوگیری از سرما خوردگی بخصوص در فصل های پائیز و زمستان خیلی دقّت می کنم که وقتی از هوای گرم وارد هوای سرد می شوم؛ اوّلاً لباسم را اضافه نمایم و در ثانی وقتی وارد هوای سرد می شوم یک نفس عمیقی می کشم و چند ثانیه هوا را در ریه های خود نگاه داشته و سپس تخلیه می نمایم و این کار را چند بار تکرار می نمایم تا بدنم به هوای سرد عادت نموده و دمای خود را با هوای سرد تطبیق نماید.

میوه ها و غذا هائی که در زمان سرما خوردگی زیاد استفاده می کنم عبارتند از؛ آب پرتغال و خود پرتغال، لیمو شیرین و آب لیمو شیرین، پیاز خام، شلغم پخته و شلغم خام.

در مورد غذا؛ از غذا های آبکی از قبیل سوپ و آش استفاده می کنم، بخصوص سوپی که با مقدار زیاد پیاز، هویج، شلغم و سیب زمینی رنده شده، با لپه و آب مرغ پخته شده باشد، این سوپ در کمک به درمان سرما خوردگی بسیار مؤثّر می باشد. تمام

خاطرات درمان خودم؛ 9 ، خاطره درمان سوختگی بازویم.
خاطرات درمان خودم؛ 11، پیشگیری و در مان خودم
Facebooktwitterlinkedinmail

  1 comment for “خاطرات درمان خودم، ۱۰، خاطره درمان سرماخوردگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *