چرا نماز می خوانم ودلایل آن چیست؟ بخش چهارم

آیا مواردی که در سه بخش گذشته راجع به دلیل نماز خواندنم مطرح کردم کافی بود؟ یا اینکه باز در این مورد به تفکر پرداخته و دلایل بیشتری برای نماز خواندنم پیدا کنم. وقتی فکر می کنم می بینم فلسفه نماز خیلی بیش از این حرف هایی هست که زده شد. از قبیل:

وقتی نماز میخوانم در نمازم از خدا می خواهم که ما را به راه راست هدایت کند؛ در نماز میگویم خدایا به تو عبادت میکنیم و از تو یاری میطلبیم و ما را به راه راست هدایت بنما. حالا فکر می کنم که منظور از ما کی ها هستند؟ آیا مردم دیگر در نمازهای جماعت ( گروهی ) هستند؟ البتّه ممکن است منظور همین باشد، ولی نماز که همیشه جمعی نیست و اکثراً نماز به صورت فردی به اصطلاح فرادا خوانده می شود. پس منظور از ما نمیتواند فقط دیگر مردم باشد و این مطلب به شخص خودم بر میگردد. وقتی به تنهایی نماز میخوانم به ظاهر امر من فقط یکنفر هستم که دارم نماز می خوانم، ولی چرا خداوند یادم داده که بگویم ما را به راه راست هدایت کن. وقتی خوب فکر میکنم به این که من از چه چیزی و یا از چه چیزهایی تشکیل شده ام متوجّه می شوم که وجود مرا سلّول ها یا یاخته ها تشکیل داده اند. این سلّول ها خود مجودات زنده و پیچیده و کامل و بسیار ریزی هستند که تعداد آن ها بیشتر از هزاران میلیارد است که تمام اعضاع و جوارح مرا تشکیل میدهند و تعداد آن ها به قول آقای دکتر دیباک چوبرا چنانکه در کتاب ذهن بی انتها و جسم پر دوام خود اشاره می کند در زمان تولد کودک به پنجاه تریلیون می رسد( یعنی پنجاه هزار میلیارد ). تعریف ایشان ازیک سلّول این است که: هر سلّول بدن انسان مینیاتور رایانه ای است که با کامپیوتر کیهان ارتباط دارد. یعنی خداوند هر تک تک این سلّول ها را هم زیر نظر دارد. که به من یاد می دهد که با با هماهنگی همه این سلّول ها ازو بخواهم که ما را به راه راست هدایت کند. یعنی همه یک پارچه و با هم باشیم. و تفرقه ای بین سلّول ها وجود نداشته باشد. که درنتیجه ایجاد این وحدت آن هم درمسیر صحیح باعث می شود که سلّول هایی هم که حالت طغیان به خود گرفته و تشکیل غدّه های سرطانی داده اند با بقیّه یکی و  همآهنگ شده و دست از تمرّد و طغیان بردارند. و به این ترتیب میتوان گفت که اگر من نمازم را درست و با حضور ذهن و آگاهانه بخوانم می توانم غدّه های سرطانی تشکیل شده در بدن خود را نیز معالجه نمایم.

ضمناً باید توجّه کرد که هرچه بزرگتر می شویم تعداد سلّول ها بیشتر می شوند در نتیجه کلیّه سلوّل های من بالغ بر هزاران هزار میلیارد می تواند باشد که رقم آن برای مغز من به راحتی قابل فهم نیست.

در مورد کلمه ما در نماز، خواندن نماز با جماعت هم هست که توصیه زیادی به آن می شود. اگر من نمازم را با جماعت بخوانم و همگی باهم باحضور قلب ازخدا بخواهیم که مارا به راه راست هدایت بکند و ما هدایت یابیم همان یک پارچگی دربین ما هم ایجاد شده و خود را جدا از دیگران نمی بینم و احساس یک پارچگی بین خود با دیگران میکنم که این مطلب در زندگی فوق العاده مهّم بوده و آرامش خاطر خاصّی در آدم ایجاد می نماید.

چرا نماز میخوانم ودلایل آن چیست ؟بخش سوّم
چرا نماز میخوانم ودلایل آن چیست؟ بخش پایانی
Facebooktwitterlinkedinmail

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *