چرا نماز می خوانم و دلایل آن چیست. بخش اوّل

طبق دستور اسلام بایستی روزانه پنج وعده با مراسم و آداب و زمان تعیین شده نماز خواند؛ چرا؟… و بنا به گفته ها اگر نخوانیم گناه است و خداوند درآن دنیا مجازاتمان می کند. آیا واقعاً این چنین است ؟  من شخصآً این پنج وقت نماز را با دقّت و وسواس کامل در پنج وقت و در زمان های تعیین شده در قرآن مجید می خوانم. امّا چرا؟ این سئوالی است که همیشه از خودم می پرسم و سعی می کنم جواب های متعدّد این سئوال که چرا نماز می خوانم را پیدا بکنم. چون نتوانسته ام بپذیرم که خداوند بنده اش را که به این زیبایی خلق کرده، به خاطر نماز نخواندن مجازات نماید. چون بنا به آیاتی که در نماز می خوانم خداوند مهربان و بخشنده ورئوف است.(بسم اللّه الرحّمان الرّحیم . الحمد و للّه ربّ العالمین. الرّحمّان الرّحیم ……)

پس چرا نماز می خوانم و چرا اینقدر تأکید برای خواندن و به موقع خواندن آن می کنم؟ آیا نماز را از ترس جهنّمِ بعد از مرگ، می خوانم؟ نه هرگز چون به استدلال خودم این طور نیست و منطقی به نظرم نمی رسد. زیرا خداوند که در نماز به من می گوید که من مهربان هستم، من بخشنده هستم، هرگز مرا که خودش خلق کرده و مال خودش هستم به خاطر یک نماز نخواندن عذابم نمی کند . ولی با وجود این چرا نماز می خوانم و با جدیّت تمام هم می خوانم. بارها و بارها در این مورد فکر کرده ام و به نتایجی هم رسیده ام که ذیلاً می آورم:

• -در درجه اوّل برای داشتن یک برنامه منظّم و عادت کردن به زندگی با برنامه: وقتی مقیّد میشوم که در ساعات معیّن و بطور منظّم در هر روز نماز بخوانم نتیجه این میشود که برنامه غذا خوردن و خواب خود را نیز به همان ترتیب تنظیم نمایم. در نتیجه این برنامه منظّم ،یاد گرفته و عادت می کنم که هر کاری را در موقع خودش انجام دهم. بخصوص غذا خوردن را، که طبق برنامه غذایی بدن خود تنظیم نموده و خوابیدن را نیز طبق برنامه خواب بدن خود انجام دهم. بدن انسان برای غذا خوردن و خوابیدن برنامه منظّمی دارد که به سختی تغییر می یابد و اگر آن برنامه مراعات شود بدن سالم تر و مقاوم تر می شود؛ برنامه غذا و خواب بدن ساعاتی است که بیمارستان ها برای مریض ها و ارتش برای پرسنل خود آن را مراعات می کنند.
• – چرا نماز می خوانم ؟ برای اینکه مرا وادار می کند که همیشه تمیز باشم روزی چندین بار دست ها، صورت، پاها، سر، بازوهای خود را با آب تمیز نمایم و همیشه تمیز و پاکیزه باشم.
• -بدن انسان درخیلی موارد در نتیجه بعضی مسائل از قبیل کمبود یک سری از موادّ مورد نیاز بدن و یا بابی نظمی هایی که در پیش می گیرد تنبل می شود که این تنبلی آفت بزرگ زندگی می باشد. ولی اجبار به نماز خواندن و به موقع خواندن آن تنبلی را ازبین می برد. ناگفته نماند که اگر بطور جدّی معتقد به خواندن نماز نباشیم همین تنبلی وادار می کند که نماز خواندن را هم ترک کنیم. به همین دلیل یکی از فلسفه های ترساندن از نخواندن نماز همین مسئله می باشد. چون سلامتی و سالم زندگی کردن خیلی مهّم می باشد.
• – نماز می خوانم چون نیاز به یک حامی و پشتیبان قوی دارم که مرا در مراحل مختلف و سخت زندگی حمایت بکند. من نیاز به یک مونس مطمئن و قابل اعتماد دارم که نگرانی هایم، استرس هایم، کمبود هایم را با آن در میان بگذارم و از آن بخواهم که مرا یاری دهد و مطمئن باشم که مرا یاری خواهد کرد. و آن خدائی است که مرا و همه مخلوقات بی حساب کوچک و بزرگ را خلق کرده و از آنچنان قدرتی بر خوردار است که کلیّه این مخلوقات عظیم و بی حساب خود را دراختیار داشته و همه را می بیند و با همه این مخلوقات همراه است. ومن روزی پنج بار با این خدای بزرگ ارتباط مستقیم تری برقرار کرده و از داده هایش تشکّر کرده و نیاز های خود را نیز مطرح می نمایم .

چرانماز می خوانم؟ جواب این سئوال و فلسفه خواندن نماز موضوعی نیست که در چند جمله خلاصه گردد. لذا باتوجّه به زیادی فلسفه نماز خواندن دنباله آنرا درمقالات بعدی پی می گیریم.انشاءالله.