خاطره: مدیریّت دفتر فنّی یک پروژه بخش نهم

دفتر فنّی طبق برنامه خود پیش میرفت و سال به انتهای خود نزدیک می شد و من در حالت تنظیم برنامه سال آینده کارگاه به صورت واقع بینانه تری بودم.

در یکی از همین روز ها مدیر پروژه مرا به اطاقشان دعوت کردند. من به فکر این که آخر سال است و ایشان حتماً می خواهند در باره برنامه سال آینده با من صحبت کنند، برنامه تنظیمی خود را بر داشتم، وبه اطاق ایشان رفتم. ایشان با رییس کارگاه رینگ غربی منتظر من بودند. وقتی وارد شده و نشستم، مدیر پروژه بدون مقدّمه به یک سری پرونده که ضخامتشان تقریباً شصت هفتاد سانتیمتر می شد اشاره کرده و گفتند: این ها را می بینی؟ گفتم بلی می بینم چی هستند؟ جواب دادند این ها پروفیل های رینگ شرقی هستند که شما می بایست تهیّه می کردید، ولی نکردید و ما ضرر کردیم. من در جواب ایشان گفتم، اولّاً این موارد اصلاً در قرارداد من نمی باشد و درنتیجه جزو وظایف من نیست، ولی با وجود این ما هم  در حال تهیّه اش هستیم طی چند روز آینده تمام می شود. ولی امّا اگر شما می خواهید من از این پروژه بروم، نیازی به این برنامه ها نیست. مهندسینی که بتوانند این دفتر فنّی را اداره کنند بیاورید، تا من دفتر فنّی را به آن ها تحویل بدهم و از حضور تان مرخص شوم. چون با توجّه به اینکه من روی این دفتر فنّی خیلی زحمت کشیده ام همین طور رهایش نمی کنم که خرابش کنید و به حساب من بگذارید. ایشان  گفتند چه کسانی را می خواهید؟ گفتم یک نفر سرپرست دفتر فنی با تجربه و چهار نفر مهندس دیگر. آن روز جلسه به این ترتیب تمام شد. صبح فردای آن روز وقتی به کارگاه رفتیم یکی از همکاران من پیش من آمد و گفت می دانید چه اتفّاقی افتاده؟! پرسیدم چه اتفّاقی افتاده؟ ایشان گفت آقایانی که پروفیل های عرضی رینگ شرقی را کشیده اند مقدار حجم عملیّات خاکبرداری را فقط پنجاه هزار متر مکعب در آورده اند. در صورتی که تا آن زمان ما در صورت وضعیّت موقّت حدود هفتاد در صد کار را منظور کرده بودیم و رقم آن یک صد هزار مترمکعب شده بود در ضمن کارهای انجام شده در هر صورت وضعیّت بر اساس رقوم برداشت شده از کارهای اجرایی و محاسبه دقیق آن ها در صورت وضعیّت منظور می شد. با این حال من چندان اهمیّتی به مسئله ندادم. بعد از ظهر همان روز در ملاقات با رییس کارگاه رینگ غربی که خیلی آشفته به نظر می رسید، ایشان همین مطلب را مطرح کردند که حجم بر آورد آقایان پنجاه هزار متر مکعب شده است. من بدون توجّه به آشفتگی  ایشان پاسخ دادم بچّه های دفتر فنّی هم دارند همان پروفیل ها را ترسیم می کنند. وقتی آنها هم آماده شدند، من چند تا از پروفیل هارا خودم با دست می کشم و حساب می کنم، هر کدام که به پروفیل های محاسبه کرده ی خودم نزدیک تر بود آن را می پذیرم. البتّه این حرف را تنها برای آرام کردن ایشان گفتم، چون کاملاً معلوم بود که آقایان اشتباه کرده اند، و اشتباه شان هم در کجا و چگونه بوده مشخص نبود. در صورتی که محاسبات متره ی موقّت ما کاملاً دقیق بود و علاوه بر آن توسّط دستگاه نظارت نیز دقیقاً کنترل می شد و با بر آورد اولیّه مشاور هم هماهنگی داشت. منتهی ایشان به طور طبیعی از رفتاری که با من کرده بودند (بیهوده محکوم کردنم به ضرر زدن به شرکت در مورد کاری که اصلاً جزو وظایفم نبود) و در نهایت اشتباه محاسباتی بزرگی که کشف شده بود ناراحت بودند. البته من مطلقاً این مورد را به روی خود نیاوردم . چون به هیچوجه نمی خواستم به آشنایی ها و روابطم لطمه وارد کنم. آنچه که مسلّم بود ما می بایست آن پروژه را ترک می کردیم، زیرا پروژه جوابگوی هزینه های دفتر فنّی نبود. از طرف دیگر به نحوی عمل شده بود که دفتر فنّی نمی توانست هزینه های خود را با روند پروژه هماهنگ سازد و آن حجم هزینه هم به نفع شرکت نبود و می بایست تقلیل پیدا میکرد. من می خواستم با مسالمت تمام و حفظ روابط دوستانه ام با همکاران شرکت از آن پروژه کنار بکشم. بنا بر این نامه ای به شرکت نوشتم با این مضمون که چون پروژه جوابگوی هزینه دفتر فنّی نیست لذا بهتر است به قراداد دفترفنّی خاتمه داده شده و هزینه های دفتر فنّی را کلّاً پرداخت نمایند. شرکت هم پذیرفت و به قرارداد دفتر فنّی خاتمه داده شد. البتّه برنامه های زیاد دیگری نیز برای کنار زدن دفتر فنّی پیاده شده بود و هیچ کدام به نتیجه نرسیده بود که ارزش بازگویی هم ندارد. بهتر بود که از همان اوّل به جای اجرای چنین برنامه هایی به سادگی تمام به قرارداد دفتر فنّی خاتمه می دادند.

در حقیقت اگر افراد دست اندر کار یک پروژه در سمتها و تخصصهای مختلف فراموش نکنند که همه برای یک هدف واحد (پیشرفت پروژه) تلاش می کنند (و حقیقتاً هم همینطور باشد) و اهداف شخصی افراد در مرتبه های بعدی قرار بگیرد، آنگاه مراودات بین واحد های مختلف نیز تخصصی پیش میرود و از کارشکنی ها و بغض و کینه بین همکاران جلوگیری می شود. در چنین شرایطی اگر نیاز بود یکی از واحد ها بنا بر مصحلت کل پروژه و مصالح خودش کنار گذاشته و یا تعویض شود هم، این کار بصورت حرفه ای و بدون اذیت و آزار  و طبق روال درست انجام می شود، لذا روابط بین افراد حفظ می شود و پروژه نیز بهتر پیش می رود. پایان

خاطره: مدیریّت دفتر دفتر فنّی یک پروژه بخش هشتم
طبقه بندی زمین در خاکبرداری ها
Facebooktwitterlinkedinmail

  3 comments for “خاطره: مدیریّت دفتر فنّی یک پروژه بخش نهم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *