خاطره یاری به دوست یک دوست. بخش ۱۰

بانام و یاد خدا و برای خدا

پندار نیک + گفتار نیک + کردار نیک

به طوریکه در بخش گذشته مطرح شد مواردی در فهرست بهاء هست که اکثر مهندسین ناظر در پرداخت آنها طفره می روند در صورتیکه احتمالاً هیچ سوء نیتّی هم ندارند.

در پروژه ما هم دقیقاً این حالت حاکم بود، بخصوص از آنجائیکه پیمانکار، پروژه را درست و تمیز اجرا کرده بود، لذا با همه جوّ منفی حاکمی که وجود داشت ولی کار فرما و مهندسین مشاور می خواستند که به پیمانکار مساعدت نمایند. از آنجائیکه قیمت پایه قرارداد کم بود و کار هم با مشخصّات بالا انجام گرفته بود، لذا مهندسین مشاور و کارفرما متوجّه بودند که پیمانکار دارد ضرر می کند و در قرارداد موجود دستشان برای کمک به پیمانکار بسته بود لذا مدیر پروژه کارفرما قول داده بود که اگر قرارداد و بیست و پنج در صد آن پر شد برای کارکرد مازاد بر قرارداد قیمت آنرا اصلاح خواهند کرد.

به هر صورت من با ارتباط ذهنی و بحث های حضوری که با مهندس سر ناظر پروژه داشتم ایشان را قانع می کردم که خیلی از آیتم هائی را که حق پیمانکار بود ولی قبلاً خط می خورد پرداخت نمایند، و از طرف دیگر خیلی از کارهای اجرا شده که در صورت وضعیّت منظور نشده بود را محاسبه می کردیم، لذا با اولّین صورت وضعیّت تنظیمی مبلغ قرارداد و بیست و پنج در صد آن تکمیل گردید، که پس از رسیدگی کارفرما پول آنرا پرداخت شد، با وصول این صورت وضعیّت یک کمی نفس پیمانکار باز شد.

ناگفته نماند که تا زمان ورود من به این پروژه حدود ۸۵ در صدمبلغ قرارداد را در یافت کرده بودند و بیشتر از آن نتوانسته بودند صورت وضعیّت بکنند و شدیداً با دستگاه نظارت به اختلاف بر خورد کرده بودند.

بعد از پرداخت صورت وضعیبت تعدیل آن هم نوشته شد، و کارفرما هم پس از رسیدگی آنرا نیز پرداخت نمود. و دریافت آن نیز به طور طبیعی روحیّه پیمانکار را بیشتر بهبود بخشید.

در این پروژه کار انجام شده و ارقام هزینه شده خیلی بیشتر از آنچه که پیمانکار خودش فکر می کرد زیاد تر بود، به طوریکه یک روز من با همراه پیمانکار از پروژه بر می گشتیم، در بین راه ایشان از من پرسیدند که فکر می کنید رقم نهائی صورت وضعیّت چه مقدار خواهد شد، من رقمی که به ایشان گفتم حدود دو برابر قرار داد می شد. ایشان با یک نگاه تعجّب آمیز و مشکوکی به من نگاه کردند و با تعجّب گفتند؛ مرا دست انداخته اید؟… گفتم نه من خیلی جدّی هستم و واقعیّت را می گویم کاریکه انجام شده و هزینه ایکه شده خیلی زیاد می باشد و این را یک صورت وضعیّت دقیق مشخّص می نماید.

در اینجا بد نیست در رابطه با دید پیمانکارها در کشورمان نسبت به دید آنها به باز ده پروژه هائیکه اجرا می کنند بحثی شود. متأسفّانه در خیلی موارد پیمانکاران تجربه داری در پروژه ای متحمّل ضرر و زیانی شده اند و بر حسب اتفّاق به من مراجعه کردند که ضرر و زیان آن پروژه را حساب بکنم، و من در وحله اوّل از ایشان پرسیدم  که فکر می کنید چه مقدار متضرّر شده اید؟ در مقابل سؤال من جوابی که به من می دادند در مقابل ضرری که پروژه نشان می داد یک رقم ناچیزی را مطرح می کردند، و وقتی من می گفتم فکر می کنم مقدار ضرر و زیان این پروژه خیلی بیشتر از این حرفها می باشد باور شان نمی شد تا اینکه ضررهای پروژه محاسبه می گردید و ارقام به دست آمده آنقدر زیاد بود که پیمانکار به راحتی نمی توانست باور کند.

علّت این نا باوری یکی نداشتن آشنائی کامل به حقوق سرمایه گذاری، دوّم نداشتن اعتماد به نفس در مقابل کارفرما و خود را کوچک شمردن در مقابل کارفرما، بدون توجّه به تعریف کارفرما و پیمانکار در مادّه ۶ و ۷ شرایط عمومی پیمان. سوّم رو راست نبودن با خود و خود را گول زدن و نداشتن یک حساب درست و صحیح از هزینه های پروژه می باشد. و دلایل دیگری هم وجود دارد که در زمان مقتضی به آنها خواهیم پرداخت. انشاءلّله.

پس از اینکه به تهران بر گشتیم شروع به تهیّه و جمع آوری مدارک و نقشه های ازبیلت و پیرو آنها اقدام به تهیّه صورت وضعیّت قطعی نمودیم.    (ادامه دارد)

 

ماجرای لوله کشی فاضل آب
خاطره یاری به دوست یک دوست. بخش 11
Facebooktwitterlinkedinmail

  1 comment for “خاطره یاری به دوست یک دوست. بخش ۱۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *